تنگ سروک

چاپ

 

"تنگ سروک( سولک) در نزدیکی شهر لیکک از توابع استان کهگیلویه و بویراحمد و در حدود 45 کیلومتری غرب بهبهان قرار دارد. نام تنگ به جهت وجود شکاف عظیمی که در اثر عبور سیلابها از کوه پیدا شده است به آن اطلاق می شود. چون مردم محلی به سرو، سول می گویند، این تنگه به نام تنگ به نام سولک معروف شده است. این تنگ، از تنگ های بسیار مهم، طویل و وسیع موجود در رشته کوه حاتم است که در انتها و از سمت غرب به تنگ مهمتری به نام ماغر متصل می شود.وجود کتیبه های سنگی باشکوه در این تنگه باعث شهرت آن گردیده است.

 ورود به این تنگه از دو راه امکان پذیر است:یکی راه پیاده رو که از سمت لیکک و دهانه تنگه شروع شده و برای رسیدن به محل سنگ نوشته ها یک و نیم ساعت پیاده روی نیاز دارد و راه دوم  راه ماشین رو که بعد از گذشتن از تنگ ماغر به این تنگه می رسد. این اثر در تاریخ ۲۹ آذر ۱۳۱۶ با شمارهٔ ثبت ۳۱۰ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است."

سال 1841 ميلادي وقتی «آقاي بارون دبود» (سياح روسي)  برای اولین بار پا به این تنگ گزارد و این نقش های برجسته را بررسی کرد شوق یافتن رازی عظیم و تاریخی بیدار شد و بعد از آن بود که توسط آقای الستين در کتاب موسوم به جاده هاي قديم ايران غربي پرده از راز این نقوش برداشته شد.  سالها بعد آقاي هنينگ اين نقوش و کتيبه هاي آن را با دقت مورد مطالعه قرار داد و اکنون بخشی از این رازها در اختیار ما قرار دارد.

نقش سنگ هائی که در دل طبیعت تراشیده شده اند و به يک شاهزاده اليمائيد که يک شاهزاده نشين تابع اشکانيان بوده منسوب است. اما حکایت نقشینه ها از تاریخ  از ایران زمین را باید از زبان سنگ ها شنید.

در تنگ سروک و یا سولک حداقل چهار مجموعه نقش برجسته وجود دارد که در سنگهایی که از کوه جدا شده اند به چشم می خورد.

 اولين نقش دو نفر را در حال ايستاده نشان مي دهد که هر دو قبا و شلواري به سبک لباسهاي عهد اشکاني پوشيده اند. نماي شرقي اين تخته سنگ شخصي را نشان مي دهد که روي تختي دراز کشيده است.

                       

 در حدود 600 متر دورتر در مجموعه اي از نقوش برجسته ديگري است که احتمالا قسمت اصلي اين مجالس را نشان مي دهد.

 روی نمای غربی تخته سنگ ، نقوش در سه ردیف دیده می شود که از نقوش دیگر بهتر محفوظ مانده است. در ردیف بالا از قسمت چپ ابتدا فردی که شاید شاه باشد روی تختی نشسته و در طرفین او اشخاصی ایستاده اند ، در نقش وسط سواری به شیری حمله کرده است و در بالای او کتیبه ای به خط پهلوی اشکانی دیده می شود. در ردیف پایین مردی با یک شیر در حال جنگ است. در طرف شمال غربی این تخته سنگ یک نفر روحانی در کنار آتشدانی ایستاده و آتشدان روی سکوی سه طبقه ای قرار دارد. روی طبقه زیرین این سکو کتیبه ای به خط پهلوی اشکانی است. روی نمای شمالی آن نیز مجلسی در دو طبقه نمایانده شده است. در طبقه بالا مردی خوابیده و تاجی در دست دارد و بر روی دست چپ خود لمیده است و در سمت چپ این شخص سه سرباز نیزه به دست دارند و در لابلای آنها سه خط به زبان پهلوی اشکانی نوشته شده است. در طبقه زیرین شبیه سه نفر نمایان است که کمی پاک شده است.

 

به فاصله کمی در طرف شمال این تخته سنگ نقش برجسته دیگری است که روی نمای جنوبی آن یک اسب سوار نشان داده شده است.

در حدود شش متر دورتر یک تخته سنگ دیده می شود ماه از کوه بیرون آمده و روی آن مجالس مذهبی مانند ، اشخاصی که در کنار آتشدان نقش شده است دیده می شود. هنینگ زمان این نقوش را در حدود آخرین ربع قرن دوم میلادی یا اوایل قرن سوم می داند. شاهزاده ای به صورت سواری مصور شده است که شیری را می کشد و یا با دشمنی جنگ تن به تن می کند و این برای اجتماعی که بر چشت اسب زندگی می کنند تصویری مطلوب است. در جای دیگر همان شاهزاده دیده می شود که ایستاده و بزرگتر از اشخاص دیگر در صحنه است و شاهزاده ای را به تخت می نشاند ، بعد در برابر یک قربانگاه که به شکل تخته سنگ مخروطی شکل است و دیهیمی روی آن قرار دارد به ستایش ایستاده است. سپس در طرف چپ قربانگاه بر روی یک تخت که بر پایه سه عقاب قرار دارد به طرز ایرانیان نشسته و دست راست خود را با حلقه مظهر قدرت به سوی دو تن از سران تابع خود گسترده است. کمی دورتر مجلسی است که در آن یک ایزد به شاهزاده ای مقام می بخشد و پس از آن صحنه جنگ یک شاه که بر اسبی سوار استو خود و الستین زره بر تن دیده می شود که با نیزه خود به دشمن حمله می کند.

دیدن این همه عظمت تاریخ ایران در اواخر اسفند که بهار کمی زودتر از سایر استانهای کشور پا به مناطق جنوبی گذاشته است نه تنها خالی از لطف نیست بلکه با خود دورنمائی از قدرت ایرانیان را به همراه دارد .دیدن آن را به شما در این فصل پیشنهاد می کنم.