منشور کورش بر استخوان

چاپ

روایت دکتر پاشازانوس از رونوشت منشور کورش در چین

کپی منشور کورش بر استخوان اسب جعلی یا واقعی ؟

منشور کورش به این دلیل اهمیت بسیاری دارد که در جهان تک بوده و نمونه مشابهی ندارد. هرچند احتمال می رود این منشور به صورت دستوری به سرتاسر سرزمین های تحت سلطه هخامنشیان ارسال شده است اما هیچ نسخه مشابهی از آن یافت نگردیده بود تا زمانی که یک زبان شناس چینی خبر از وجود نسخه کپی منشور کورش بر روی استخوان اسب و در موزه شهر ممنوعه داد. از آنجائی که چینی ها در کار کپی برداری به نوعی صاحب سبک هستند کمتر کسی فکر می کرد که ممکن است این نسخه اصلی باشد تا اینکه محقق معروف  ايروينگ فينکل، از متخصصان خطوط خاور نزديک باستان در موزه بريتانيا، مهر تائیدی بر آن گذاشت و توجه جهانیان به آن جلب شد. امروز پای سخنان دکتر حمیدرضا پاشازانوس دارای مدرک پسا دکترای ایران شناسی از دانشگاه نانکای چین نشستیم تا بیشتر در مورد آن بدانیم.

داستان ظهور آن رسانه ها از کجا آغاز شد؟

«خو شن‌ وي» طبيب سنتي چينی بود که علاقه زیادی به اسناد کهن داشت و هنگامی که این دوقطعه را در سال 1940 خریداری کرد فکر میکرد که خطوط حکاکی شده بر آن خط کهن چینی است  که البته بخاطر شباهت خط کلاسیک چین به خط میخی خیلی هم دور از ذهن نیست . اما او در زمان انقلاب فرهنگی چین در سال 1966 بخاطر ترس از نابودی، این دو اثر را در خاک دفن کرد تا سال 1925 که آنها را به موزه شهر ممنوعه اهدا کرد. در سال 1985 یک آشور شناس در حین بازدید از موزه متوجه می شود که خط نوشته شده بر روی آنها چینی کلاسیک نیست و برای همین هم از روی آن رونوشتی گرفت و با خود به اروپا برد. بحث بر سر اصالت آن زیاد بود و به همین علت نیز فینکل شخصا به شهر ممنوعه در چین رفت تا از نزدیک فسیل استخوانهای حکاکی شده را بررسی کند.

نوشته منشور روي استخوان چیست؟

دو قطعه استخوان فسيل شده اسب حاوي رونوشتي خلاصه شده از منشور کوروش است که به خط میخی نوشته شده و در ازاء هر 20 نگاره ميخي استوانه کوروش يک نگاره دارد. وجود این لوح از چند نظر حائز اهمیت است. اول اینکه وجود این لوح اثبات می کند که ایران و چین از هزاره اول قبل از میلاد مبادلات کالا داشته اند و این یعنی مدتها قبل تر از آنچه قبلا تصور می شد.  این خط بطلانی است بر آنچه اروپائیان در مورد ساخت جاده ابریشم و شکل گیری آن بعد از حمله اسکندر می دانند. اما موضوع دوم این است که مانند آنچه داریوش در کتیبه بیستون انگاشت و رونوشت هایی از آن را در سراسر سرزمینهای خود فرستاد امکان این وجود دارد که کورش نیز چنین رونوشت هایی به سراسر حکومت خود فرستاده باشد. برابر آنچه که در نقوش به جا مانده از هخامنشیان برجای مانده است و نشان از خراج دادن مردم سرزمینهای دور دارد و احتمال بسیاری می رود که این لوح به نوعی دستوری برای مردم آن سرزمین باشد.

آیا این استخوانها جعلی است؟

در سال 2010 آقای فینکل بر اصالت آن صحه گذاشت  و مهر تائیدی بر آن زد هرچند بعدها و در سال 2013 نظر خود را تغییر داد ولی صحت آن به چند دلیل قابل استناد است چرا که این خطوط از نظر آوانگاری و حروف نویسی بسیار شبیه به منشور کورش است و حتی کپی برداری از آن توسط افراد ماهر هم امکان پذیر نیست و دوم اینکه این قطعات که توسط بازرگانانی در قدیم از استان سین کیانگ در شمال غربی چین به دست آمده است در زمان هخامنشیان از توابع حکومت ایران بوده است احتمال اصل بودن آن را قویتر می سازد. با توجه به وجود ظرف هائی متعلق به آن دوران ها که در ایران و چین کاملا به هم شباهت دارد ثابت می کند که ایران و چین در آن زمان مراودات تجاری داشته اند. اما اینکه چرا استخوان اسب باید محل حکاکی باشد خود جای سوال دارد و شاید به دلیل اهمیت ویژه اسب در آن دوران است. در هرصورت فینکل اگرچه صحت آن را دیگر تائید نکرده است ولی رد هم نکرده و ترجیح می دهد اظهار نظری نکند اما با همکاري موزه چين خطوط روي اين دو قطعه کپي شده و براي مطالعه به موزه بريتانيا انتقال داده شد. به گفته فينکل نوشته روي اين دو قطعه با متن اصلي روي استوانه کوروش کمي تفاوت دارد، اما از لحاظ دستور زبان و آوانگاري درست است.

نتیجه گیری

آنچه در این خصوص اهمیت ویژه ای دارد این است که تاریخ در صنعت گردشگری بسیار اهمیت دارد و مانند ارکستری می ماند که آلات موسیقی آن مانند جغرافیا و جامعه شناسی نوای دل انگیزی را تولید می کند که کمتر گردشگری است که نخواهد آن را لمس نماید. ایران نیز با پیشه قوی تاریخی، هرچند اسناد تاریخ باستانی آن امروز خیلی در دسترس نباشد. اما می توان با ساخت و بازسازی آنچه برایمان به یادگار مانده است برای بخشی از گردشگران تمدن خود را به دنیا ارائه کنیم و علاوه بر دریافت احترام آنان درآمد سر شاری نیز نصیب کشور عزیزمان نمائیم.