دره نوردی

چاپ

سال 1391 گروه آراد توانست با اکتشاف و گشایش مسیر دره کلشاخ فصلی نو را در دره نوردی و اکتشاف مسیر آغاز نماید, چرا که منطقه ای بکر , وحشی و اغوا کننده چهره از خود گشود و رازهای خود را از میان برچید دره ای با دالانهای تنگ و طولانی که کاملا بسته می شود و برای گذر از آن باید در غاری کاملاً تاریک و پر از خفاش از دل آبشارها گذر کرد و با پرشهای گوناگون در فصل پر آبی که جذابیتی دوچندان به آن داده است دره ای شاخص برای دره نوردان گردیده است. و اما در همان سال یک مسیر دیگر نیز شناسائی شده بود که به دلیل کوهپیمائی زیاد از رفتن آن صرفنظر گردید , و لی امسال با یک تیم 10 نفره برای شناسائی و گشایش مسیر آن اقدام کردیم دره ای بس زیبا به نام پرچینه که در انتها به اواسط دره کلشاخ می رسد.


گزارش برنامه دره نوردی از پرچینه تا کلشاخ

  1. مشخصات كلی برنامه از پرچینه تا کلشاخ
  2. نام مسئولین و اعضای شركت كننده برنامه پرچینه تا کلشاخ
  3. سیمای جغرافیایی منطقه پرچینه و کلشاخ
  4. سیمای فرهنگی و تاریخی منطقه پرچینه و کلشاخ
  5. زمانبندی برنامه منطقه پرچینه و کلشاخ
  6. شرح اجرای برنامه از پرچینه و کلشاخ

1 - مشخصات كلی برنامه از پرچینه تا کلشاخ


2 - نام مسئولین و اعضای شركت كننده برنامه پرچینه تا کلشاخ


3 – سیمای جغرافیایی منطقه پرچینه و کلشاخ


4 – سیمای فرهنگی و تاریخی منطقه پرچینه و کلشاخ


5 – زمانبندی برنامه منطقه پرچینه و کلشاخ


6 – شرح اجرای برنامه از پرچینه و کلشاخ

وقتی دستمان به آسمان برسد

وقتی که بر آن بلندیِ بنفش بنشینیم

دیگر دست کسی هم به ما نخواهد رسید

می‌نشینیم برای خودمان قصه می‌گوئیم

تا کبوترانِ کوهی از دامنه‌ی رویاها به لانه برگردند..... علی صالحی

شب هنگام است , شهر رو به آرامش میرود و تاریکی مثل چسب به صورتش چسبیده است . کوله پشتی و لوازم فنی را مثل همیشه در مینی بوسی پیرتر از همیشه به زور جا میدهیم. سوار میشویم و به سمت درود حرکت میکنیم. مینی بوس از جاده های تاریک رد میشود درست مثل وقتی که آدم خواب است و صداهای بیرون از حجاب ناهشیاری که اورا فرا گرفته است رد میشوند . من هم جائی میان خواب و بیداری دست و پا میزنم تا اینکه صبح میشود و به روستای رزستان میرسیم. روستائی سبز و به غایت زیبا با مردمی مهربان و رودخانه ای که به نسبت اردیبهشت ماه کم آب شده بود اما هنوز با صدای پرنده ها همچون زندگی در جریان بود. لباسها را عوض میکنیم و صبحانه مختصر و حرکت به سمت دره اسپر جائی که کمی آنطرف تر در اردیبهشت از لاله های واژگون پر شده بود و اکنون جز ساقه های خشکیده چیزی نمانده است و آبشار سه شعبه ای که از دره ازنادر فرو میریخت هم رو به خاموشی بود. باید 5 ساعت با کوله هائی سنگین و طناب و وسایل فنی بالا میرفتیم . هوا گرم بود و مغز برای خنک کردن بدن سخت تلاش میکرد و دستوراتی صادر میکرد اما چه فایده که هوا بس ناجوانمردانه گرم بود تا به چشمه رسیدیم کمی استراحت کردیم و دوباره به حرکت در آمدیم مانند اسبهای بی تابی که صدای شلاق را قبل از فرود آمدن میشنوند ما هم قبل از دستور سرپرست حرکت کردیم ......

شیب بعد از چشمه بسیار تند است و انگار کوله ها هم وزن بیشتری پیدا کرده اند بهر حال و با هر سختی از شیب کوه پریز کوچک بالا میرویم و دره را از بالا نظاره میکنیم. باد تندی و زیدن گرفته و شیبی تندتر برای پائین رفتن انتظارمان را میکشد .

پائین شیب چادر عشار پیداست و چشمه آبی هم در کنار آن وجود دارد ساعت از 13 گذشته و باید جوابی به گرسنگی بدهیم . از عشایر محلی سوالاتی در مورد راه و مسیرهای خروج و محلی برای استراحت و نهار میکنیم. خوشبختانه در همان نزدیکی و کمی جلوتر چشمه آبی است همانجا به نهار مینشینیم و استراحتی جاندار تا با انرژی ادامه دهیم . طبق اطلاعاتی که از گوگل ارث دریافت کرده ایم در روز اول نباید به فرودی برخورد کنیم پس با فراق بال و سر خوش در آغوش دره فرو میرویم و از زیبائیهای آن لذت میبریم .

ورای اینهمه سنگ و درخت نوعی تردید از مسیر پیش رو وجود داشت که شاید رویائی اغواگرانه بود و همین مسیرهائی که برای اولین بار پیمایش میشود را جذاب میکند .یک فرود جلو ما سبز میشود کوتاه و خشک ...

طناب میریزیم و به مسیر زیبا و سرسبز ادامه میدهیم کم کم آب وارد مسیر میشود و از کنار سنگ بزرگی که آبشاری روان شده است دست به سنگ به پائین میرویم. کمی استراحت میکنیم و با دستگاه تصفیه آب ظرفهایمان را پر میکنیم و ادامه میدهیم. ساعت 17 شده است کمی جلوتر جای خوبی برای کمپ شبانه وجود دارد و جلوتر از آن معلوم نیست چه چیزی در انتظارمان باشد پس کمپ برقرار میکنیم و به دلیل اینکه در سر راه دره فرعی هستیم و ممکن است دسترسی محلی وجود داشته باشد کشیک شبانه

پس به نوبت کشیک میدهیم.....

نوبت من ساعت 3 تا 4 صبح است کنار آتش و میهمانی ستارگان .....

بالاخره صبح میشود و پس از صبحانه ای مفصل وت سوتهایمان را بر تن میکنیم و ادامه میدهیم.

مسیری در میان درختان در هم تنیده و آب و گیاه....بعضی جاها مجبوریم مسیر را با قطع گیاهان باز کنیم آب کم کم دره را فرا میگیرد و صدای پرندگان و آب جاری در زیر درختان موسیقی بهشت را تداعی میکند.

به یک پرش 3 متری میرسیم و باز حرکت در آب .... پرشی 3متری دیگر و این بار از زیر سنگی در آب شنا میکنیم بازهم پرش و بعد دست به سنگهای ریز و درشت.... دره تنگ و تنگ تر میشود تا تبدیل به دالانی تنگ و پر آب میشود دالانی که مشابه آن در کلشاخ به طول 300 متر بود ولی این یکی تمام شدنی نیست در طول مسیر تنگ دالان چند آبشار کوچک و جود دارد که دست به سنگ میگذریم و باز کبوترهائی که از دیدن ما کنار لانه هاشان تعجب میکنند. به فرودی 12 متری برخورد میکنیم با کارگاهی منقار فرود میرویم.

دوباره این دالان ادامه دارد. بالاخره به دالان دره کلشاخ میخوریم البته این یکی 800 متر طول داشت ولی بالاخره تمام شد به دره کلشاخ رسیدیم جائی که دره بسته میشود و با یک پرش 9 متری باید وارد غار شویم پس نهار میخوریم که دیگر نگرانی نداشته باشیم و بعد از استراحتی کوتاه پرش......

اینجا اوج زیبائی دره است چرا که بعد از فرودی 9 متری وارد دهانه ای کوچک میشویم و فرودی را زیر آبشار داخل غار انجام میدهیم و بلافاصله بعد از اینکه نفر بعد رسید و ته طناب را در دست گرفت بعد از دست به سنگی کوتاه فرودی دیگر میرویم و در آب حرکت میکنیم تا دره دوباره باز میشود .

حالا دیگر فقط زیبائی است و زیبائی و البته خرسنگهائی عظیم که دره را پوشانده و عبور از آنها تکنیکهای زیادی را میطلبد و اما تصمیم سرپرست بر این شد که به دلیل داشتن وقت همانجا شب مانی کنیم و فردا ادامه مسیر دهیم. جای خوابی آماده میکنیم و کنار آتش و.... لذت شرب چای......

صبح روز بعد محل را کاملا پاکسازی و تمام زباله ها را جمع آوری مینمائیم و داخل کوله گذاشته و حرکت شروع میشود. باز هم این سنگهای بزرگ کنگلو مرا که به هر نحوی سعی در متوقف کردن ما دارند و در آخر ما را مجبور به فرودی 10 متری میکنند و بعد از دست به سنگی باید از زیر سنگی در آب حرکت کنیم. ما بقی مسیر دست به سنگ و شنا در آب و پرش و پرش.... البته در فصول دیگر پرش امکان پذیر نیست چون آب دره کم میشود اما حالا که دره پر آب است چرا لذت نبریم....؟

به دره نی گا (نگار) میرسیم آنجا محلی ها با قیافه هائی متعجب به ما نگاه میکنند و از ما در مورد جایی که بودیم سوال میکنند و ماهم توضیحاتی میدهیم و نهاری میخوریم و پیاده به راه میافتیم . هوا گرم است و مسیر طولانی است.

دو ساعتی راه میرویم تا به روستای تپه تی میرسیم آنجا مینی بوس منتظر است سوار میشویم و از آنجا به درود میرویم. دیگر هوا رو به تاریکی میرود و در زمینه حریق غروب گرسنگی کوتاه نمی آید پس شامی مفصل میخوریم و با تجدید قوا شب هنگام به سمت اصفهان حرکت میکنیم و به برنامه پایان میدهیم.

تعیین موقعیت اطراق ،امكانات :
در بین راه مکان برای استراحت زیاد وجود دارد اما بهترین مکان همان چشمه ها میباشد که موقعیت جغرافیائی آن در ذیل ذکر شده است

آب و هوای زمان اجرا : آفتابی

محل های مناسب شب مانی و کمپ و بیتوته ها ظرفیت آنها :
N33 20.828 E49 06.590 کمپ 1 15 نفر
N33 19.535 E49 07.888 کمپ 2 10 نفر

منابع دسترسی به آب ( چشمه ها ، رودخانه ها ،دریاچه ،برکه و ... ) :
N33 23.078 E49 06.905
N33 20.858 E49 06.578

آموزشهای انجام شده در طول برنامه توسط سرپرست یا مسئول فنی :
آموزش سرپرستی در دره ها و موقیت سرپرست در بین گروه

بررسی میزان کاهش ارتفاع نسبت به طول هوایی دره:
700 متر کاهش ارتفاع

تعداد نفرات شرکت کننده : 10 نفر

اسامی نفرات شرکت کننده :
خانم ها : زهره یارمحمدی , طیبه مقدس
آقایان : احسان ناجی , امیر جلوانی , محمد محمدی , سعید تقوی , علی خوانساری , محمد رسولی ها , ساسان بابائی ,

حمید افضل

نام گزارش نویس : احسان ناجی