سبد (0)

دره نوردی آسمان رود

  1. مشخصات كلی برنامه (دره آسمان رود)
  2. نام مسئولین و اعضای شركت كننده (دره آسمان رود)
  3. سیمای جغرافیایی منطقه (دره آسمان رود)
  4. زمانبندی برنامه (دره آسمان رود)
  5. شرح اجرای برنامه (دره آسمان رود)
  6. مشخصات فنی دره (دره آسمان رود)
  7. وضعیت گروه (دره آسمان رود)

1- مشخصات كلی برنامه (دره آسمان رود)

عنوان برنامه : اكتشاف و پیمایش دره آسمان رود

 نام منطقه : اشكور، کاکرود

ارتفاع مبدا صعود : ١١٧٠متر از سطح دریا

ارتفاع محل ورود به دره : ١٦٧٠ متر از سطح دریا

مسیرهای ورود به دره : روستای یاسور

بهترین مسیر ورود به دره : پل بین راه روستای یاسور

بهترین فصل پیمایش دره : مرداد ماه

 تاریخ اجراء : 1392/3/16.15.14.13

مدت برنامه : ٤روزه

نحوه اجرا(مستقل یا مشترک) : مستقل

نام گروه میزبان : گروه کوهنوردی آراد

مبداء حرکت : اصفهان

ساعت و تاریخ حركت : 10 شب اصفهان

فاصله تا مقصد از لحاظ زمانی و مسافت : 12 ساعت

زمان و مسافت طی شده برای محل هایی که وسیله نقلیه عبور نمیکند یا نیاز به وانت است : از روبروی کارخانه آب معدنی تا روستای ابتدای دره با جیپ یا نیسان

نحوه دستیابی به منطقه ( وسیله نقلیه عمومی ) : قزوین، رجائی شهر, رازمیان، روستای هیر،روستای ویار،بعد از پل ویار 22 كیلومتر جاده خاكی و سنگ لاخ تا روستای سپارده،بعد إز سپارده تا 3 كیلومتر خاكی است و از آنجا تا کارخانه آب معدنی آسفالت است

نوع وسیله نقلیه : سه دستگاه سواری : ریو , پرشیا و پرادو


2- نام مسئولین و اعضای شركت كننده (دره آسمان رود)

سرپرست : امیر جلوانی

كمیته فنی : حسین الوندی

كمیته تداركات : احمد ریاحی

بهداشت و كمكهای اولیه : مهدی پناهی

عكاس و فیلمبردار : مهدی پناهی , احسان ناجی

نویسنده گزارش : فوژان صادقی و  احسان ناجی


3- سیمای جغرافیایی منطقه (دره آسمان رود)

نام آبادیها و روستاهای اطراف با ذکر موقعیت جغرافیایی : کاکرود , رحیم آباد , اشکور

نام نزدیكترین شهر یا شهرها : كلاچای

پمپ بنزین وپاسگاه های بین راه : پمپ بنزین رجائی شهر

پوشش های سنگهای منطقه ( زمین شناسی ) : تیپ اراضی آن بصورت کوه بیشترین عوارض و سطوح را در بر گرفته که در اثر حرکات کوهزائی و چین خوردگی در دورانهای مختلف زمین شناسی بوجودآمده است. اراضی کوهستانی عمدتًا شامل ارتفاعات کوتاه و بلند متعدد می باشند که بر اساس شکل ظاهری اراضی، سنگهای تشکیل دهنده، ساختار زمین شناسی، نوع و میزان پوشش خاکی وسنگلاخی و همچنین شدت و میزان فرسایش به واحدهای مختلف تقسیم می شود. اطراف روستای دشتک کوه های بسیار مرتفع با قلل کشیده متشکل از سنگهای سخت آهکی،ماسه ای، شیل و گاهی آذرین را در بر گرفته و اغلب با پوشش خاکی و گیاهی کم میباشد. این واحد اراضی به علت دارا بودن محدودیت شدید شیب،قابل فرسایش بوده و شیب ,اغلب نقاط این روستاها از 30 درصد بیشتر است.

جانوران منطقه : صد پا و حلزون

نوع سکونت اهالی منطقه (دائم یا کوچ نشین) : دائم


4 – زمانبندی برنامه (دره آسمان رود)

روز اول : رفتن به روستا و ابتدای دره تا کمپ 1

روز دوم : پیمایش دره تا آبشاراصلی انتهای دره فرعی و پیمایش دره فرعی و استقرار در کمپ 2

روز سوم : پیمایش دره اصلی از کمپ 2 تا انتهای دره

روزچهارم : شناسائی چند دره دیگر و حرکت به سمت اصفهان


5 – شرح اجرای برنامه (دره آسمان رود)

دوشنبه ١٣ خرداد ماه 1392 , ساعت ١٠ شب به اتفاق ٥ نفر از دوستان با دو خودرو شخصی از اصفهان به سمت قزوین حركت كردیم. ساعت 4 صبح به قزوین رسیدیم , بعد ازچند ساعتی استراحت در قزوین، در مسیر جاده الموت به سمت رجائی شهر و رازمیان به راه افتادیم. مسیری جنگلی که سرسبزی آن چشم هر بیننده ای را به ستایش وا میداشت . روستاهای هیر، ویار را پشت سر گذاشتیم. ساعت حدود ٧ بود كه زیر پل انتهای روستای ویار كه جای مناسبی برای استراحت است ،مشغول صبحانه خوردن شدیم.٢نفر از دوستان دره نوردمان از تهران در این محل به ما ملحق شدند و بعد از صرف صبحانه به راهمان ادامه دادیم . از این منطقه به بعد جاده خاكی نا مناسبی بود.البته به دلیل ترافیك شدید این تعطیلات این مسیر , با وجود خاكی بودنش انتخاب مناسبی بود.بعد از گذشتن از روستای سپارده ، ساعت ١٢:٣٠ در مسیرمان به تابلوی شركت آب معدنی آسمان شمال رسیدیم كه هدف نهایی ما بود.بعد از خوردن ناهار و آماده شدن ، خودروهای شخصی را در پاركینگ كارخانه پارك كردیم . با یك جیپ چند ملیتی ازدوره جنگ جهانی دوم هماهنگ كرده بودیم تا ما را به روستای یاسور كه دقیقا سر دره قرار داره ببرد. حدود ٤٥ دقیقه جیپ سواری خطرناك در جاده ای با پرتگاه های زیاد شروع امیدوار كننده ای بود. و مناظر بی همتای شمال که تحسین هر بیننده ای را در بر داشت. ماشین , ما را با هیجان زیاد ولی سالم به روستا رسانید روستائی که مرغها و خروسها چون شحنه ها در کوچه ها راه میرفتند.از ماشین پیاده شدیم و آماده حرکت در دره شدیم . ساعت 4 بعد الظهر بود و فرصت کمی داشتیم پس حرکت کردیم........

ارتفاع ابتدای دره ١٦٧٠متر از سطح دریا ثبت شد. جریان آبی كه قبلا در دره جاری بود هم اكنون آب شرب روستاییان است به همین علت ابتدای دره تا یك ساعت جلوتر اثری از آب جاری نبود. اما...... روح شقایقها و مه , ما را در کام خود فرو برد و حلزونهائی درشت که سعی میکردند جلوی پای ما یا چشم انسانها نباشند که بسیار خودخواهانه آنها را تبدیل به لوسیونی برای جوانی خود میکنند. پیاده روی سبك در مسیری پوشیده از گل و درختان زیبا ........، گاهی خرسنگ های كه مارا با خودشان درگیر میكردند و عرض دره كه با پیشرفت ما تنگ تر و تنگ تر میشد، همه و همه به هیجان ما می افزود. كمی جلوتر به جایی رسیدیم كه مجبور به استفاده از طناب شدیم.ابزار لازم را از كوله ها در آوردیم و خود را آماده فرود كردیم .فرودی ٣١ متری با كارگاهی از سنگ (Deadman) .

كم كم آب جاری كف دره بیشتر میشد, اما آلودگی آب نیز كم نبود.كمی جلوتر از این فرود،سمت راست دره،جاده ای خاكی تا كف دره كشیده شده بود و بالافاصله باید از زیر یك پل رد میشدیم که کمی قبل از روی آن رد شدیم تا به روستا برسیم. برای فرود بعدی از سنگ پینچ شده ای كارگاهی زده شد ، در حالی که درخت بالای سر هم دستان خود را برای کارگاه دراز کرده بود.حدود ٩ متر فرود رفتیم و پس از آن دره به تنگ ترین حالت خود میرسید. دیوارهایی حدود ٤٠ متر دو طرف دره را محصور كرده بود ولی غرق در گل چونانکه بهشت همین جاست. دقیقا در همین نقطه یك فرود ٧ متری با آبشار كوچكی آماده فرود شد.ساعت نزدیك ٧ بود و هوا كم كم رو به تاریكی میرفت. إز ابتدای دره تا اینجا حدود ١٠٠ متری ارتفاع كم كرده بودیم.دو فرود هر دو با كارگاه های بلوك یكی ١٠ متر و دیگری ٥ متر كامل ما را فرا می خواندند.

میزان آب زیادتر شده بود اما هنوز چنگی به دل نمی زد. فرود بعدی ٣٢ متر بود كه از بلوكی كارگاهی زده شد و نفرات پشت سر هم به پایین رفتند. با بررسی های انجام شده به این نتیجه رسیدیم كه مطمئنا هنگام جمع كردن طناب دچار مشكل خواهیم شد و طناب لاخ خواهد شد پس سریعاً شروع به رول كوبی كردیم و سمت راست دره در جای مناسبی رول بولت اول زده شد. فرود دو طاقچه زیبا و در انتها یك حوضچه داشت.با پایین آمدن نفرات، خورشید هم پایین تر رفت و هوا دیگر كاملا تاریك شده بود.پس جای خوابی اضطراری آماده كردیم البته به سختی و با تلاش بسیار سنگهای بزرگ را در آوردیم و شنها را پهن کردیم وامکان سیل را بررسی کردیم و شب را آنجا گذراندیم.مه غلیظی جنگل را پوشانده.بود و باران ریزه که ما را وادار کرد پتو های نجات را روی کمپ گذاشتیم و شام را خورده و نخورده به خواب رفتیم.

چقدر این دوست داشتن های بی دلیل خوب است...

مثل همین باران بی سوال

که هی می بارد ....

که هی اتفاقا آرام و شمرده شمرده می بارد....

روز دوم : صبح با صدای پرندگان ازخواب بیدار شدیم و صبحانه ای با دست پخت آقای جلوانی خوردیم که دقیقا نمیدانم چه بود ولی آن را حلیم نامیدند. پیمایش ، به همراه آفتاب دل انگیز در جائی که تا کنون کسی ندیده بود و صبحی فرح بخش آغاز شد.در آغاز حركت میدانستیم كه پوشیدن وت سوت ها امرى حیاتى است.با آماده شدن بچه ها أولین نفر ساعت ٩:٣٠ حركت كرد.بعد إز كمی دست به سنگ شدن و چند باری از عرض رودخانه به این سو و آن سو شدن فرودی ١٤ متری در مسیرمان قرار گرفت.دقیقا بعد از فرود جای خواب مناسبی برای شب مانی قرار دارد. با پیشرفت ما دره كمی تنگ میشد،چند سرسره آبی شادابی صبحمان را دو چندان كردند.فاصله فرود ها إز یكدیگر زیاد بود و این حس جنگل نوردی را نیز در ما تازه میكرد.

فرود های بعد ١٣ متر و بعدی ٦ متر با طنابچه انفرادی انجام شد. جریان آب دیگر زیاد بود و به راحتی نمیشد گذر كرد، چند سرسره و بالاخره رأس ساعت ١٢ به انتهای دره فرعی رسیدیم. آبشاری بسیار بسیار زیبا كه در نگاه اول همگان را محصور خود می نمود. به جز سفیدی آب چیزی دیده نمیشد و با رسیدن به این منظره خستگی از تن همه بیرون رفت.

از روزهای قبل از شروع برنامه،سرپرست پیمایش دره فرعی را نیز در برنامه خود گنجانده بود.پس با كمی استراحت و صرف ناهار، با سبك كردن كوله هایمان راهی سر چشمه شدیم . چیزی كه از نقشه ها و گوگل ارت دریافت شده بود این بود كه از سمت چپ جریان آب كمی كه از میان درختان به بالا صعود كنیم، به نزدیكی خط الراس كه رسیدیم چند كلبه در سرچشمه این آبشارها وجود دارد.حدود ١ ساعت پیمایش و كمی پیاده روی در پاكوبی مارا به سرچشمه رسانید.آب جاری از میان باغی میگذشت كه ناچار به ورود به باغ شدیم.در ابتدا سگی مانع إز ورود ما شد،اما كمی كه گذشت پیرزنی مهربان به سمت ما آمد و بعد از كمی صحبت ما را به سمت باغ راهنمایی كرد. قدم زدن در پاكوبی كه دور تا دورش را بوته های توت فرنگی گرفته بود،تجربه ای كه نصیب هر كس نمیشود.بگذریم... جریان آب به شدت بالا بود ومیزان آب از دره اصلی هم پیشی گرفته بود.آبشارهایی كوتاه , كوتاه و پشت سر هم كه هیچ كدام نیاز به فرود نداشت.اما......! اما سخت تر از آن ، عبور از این جریان ها بود.

با راهنمایی های سرپرست به تكنیك های عبور از رودخانه متوصل شدیم تا بتوانیم با سرعت بیشتری مسیر را پیمایش كنیم. امكان عبور تك نفری با حمایت هم وجود داشت ولی زمان زیادی از ما میگرفت. هر قسمت را با تكنیك های خاص خودش ، كه سرپرست به ما ارائه میداد، رد میكردیم و با هر بار گذشتن از جریان ها،پشت سرمان را نگاه میكردیم و میگفتیم : باور نكردنی است ...

آخرین آبشار دره فرعی ، فرودی بلند حدود ٣٠ متر در مسیر جریان به شما ارائه میدهد.در این قسمت جریان آب به قدری است كه گویی كسی انتهائی دیگر طناب را نگه داشته است. محل تلاقی این دو دره،جای مناسبی برای شب مانی چندین نفر است و جای نگرانی از بابت چوب برای آتش هم وجود ندارد.و حالا فرصت خوبی است برا چشیدن دستپخت دوستمان و یک ماکارانی خوشمزه و بعد از آن چای فرح بخش ....

انگار که کامیونی از رویمان رد شده است به خوابی دلچسب میرویم و صدای غرش رود که تا صبح از حرکت باز نخواهد ایستاد.

روز سوم :

صبح شده....

پرندگان غرق در شور و مستی میخوانند و كمی خستگی از روزهاى قبل در بدن ها باقی مانده بود ولی تصور اینكه چیزی به پایان دره باقی نمانده،همه را با انگیزه میكرد،ولی هیچ كدام از ما نمیدانستیم چه چیزهایی در انتظار ماست.

به خدا من خسته ام

خیلی دلم می خواهد

از این جا به جانب آن رهایی آرام

بی دردسر برگردم،

آیا تو قول می دهی

دوباره من از شوق سادگی...اشتباه نکنم؟

... حالا چمدانت را بردار

آرام و پاورچین از پله ها به جانب آسمان بیا،

ما دوباره به خواب دور هفت دریا

و هفت رود و هفت خاطره برمی گردیم..

آن جا تمام پریان پرده پوش،

در خواب نی لبک های پرخاطره،

ترانه می خوانند

آن جا خواب هم هست،

اما بلند...

دیوار هم هست،

اما کوتاه...

فاصله هم هست، اما نزدیک...

با فكر اینكه جریان آب بیشتر از دو روز قبل است،ساعت ٩:٣٠ پیمایش را شروع كردیم. همین طور كه پیش میرفتیم گاهی دره تنگ و بدون آفتاب میشد. كمی جلوتر دوباره دره باز میشد و عبور از رود آسان تر. بعضی قسمت ها را از بالا دست آب و از بین درختان رد میشدیم.به دلیل پوشش جنگلی منطقه و رطوبت زیاد درختان مسیر ها ریزشی بودند و باید احتیاط پیشه میكردیم. فرودی 6 متری وآبشاری دو قلو كه اكثر بچه های تیم را به یاد آبشار تنگ زندان می انداخت. به دلیل تنگ شدن دره حوضچه هایی پر فشار جلوی راه ما بود.ناچار به عبور إز آنها بودیم.سنگ های این منطقه بسیار سخت میباشند و به این دلیل حوضچه ها كم عمق بودند و امكان پرش در همه آنها وجود نداشت. یكی را با حمایت ،دیگری را با احتیاط و دست به سنگ و آن یكی را با پرش رد میكردیم. ساعت از ظهر گذشته بود و راه هنوز باقی بود.تصمیم بر این گرفته شد كه توقف طولانی مدت نداشته باشیم و به راهمان ادامه دهیم.در پایین هر آبشار حوضچه ای بود كه با یك بی احتیاطی یا غفلت احتمال از دست رفتن كوله ها و حتی طناب ها هم وجود داشت.

زمان به سختی میگذشت اما تیم ما كه همه با تجربه و توانمند بودند به راحتی مسیر را میپیمودند. در محلی كه دره كمی باز میشد،اثراتی از حضور محلی ها در دره دیده میشد.سمت راست دره پاكوب سبكی بود ... و پایین یكی از آبشار ها تنه درختی كه مشخص بود محلیان برای بالا آمدن از آن استفاده میكنند.بیشتر از ٦ ساعت بود كه پیمایش را شروع كرده بودیم و هنوز اثری از انتهای دره نبود.از این پاكوب استفاده كردیم تا كمی به سرعتمان اضافه كنیم.بعد از حدود ١٠٠ متر پاكوب به سمت دیگری منحرف میشد و مارا از مسیر اصلی دور میكرد پس إز درختی فرودی ٢٧ متری آماده كردیم تا ما را باز به كف دره برساند.حوضچه پایین دست ما پر از تنه درختان بود كه به دلیل فشار آب و وجود این درختان طناب كف حوضچه لاخ و دقایقی از وقت مارا گرفت تا موفق به آزاد كردنش شدیم.سرپرست كه جلوتر از بقیه بود بالای سر آبشار بعدی منتظر رسیدن بقیه افراد شد.گویی قرار بود صحبت هایی داشته باشیم. به نظر میرسید فرود های بعدی را باید با احتیاط چند برابر رد میكردیم،زیرا كه بلند و ناگزیر از مسیر آب بودند.از تنه درخت تنومندی كه وسط حوضچه قبلی بود كارگاهی زدیم و فرودی آماده كردیم.كوتاه بود اما دو مرحله ای در مسیر آب.بعد از ٢ متر فرود به زیر كلاهكی میرفتیم كه برای چند لحظه ای كسی از بالا فرود رونده را نمیدید.

ترسی پر از سوالات بی جواب...... بعد از آن باید ابزار فرود خود را آزاد میكردیم و زیر آبشار با تكنیك پاگستر تا جایی كه امكان داشت به جلو میرفتیم و بعد فشار آب مارا به درون حوضچه پرت میكرد.امكان گذشتن با كوله ها وجود نداشت پس یكی یكی كوله ها را به پایین فرستادیم. دیگر اثری از درختان نبود و اطراف مارا دیواره های سنگی كوتاهی گرفته بود.برای فرود بعدی مجبور به رول كوبی شدیم،برای حفظ زمان ترجیح به رول اسپیت داده شد و با همكاری بچه ها سریعا كار انجام شد.حدود ١٠ متر فرود، فرودی كه تا به حال خیلی از ما تجربه اش را نداشتند.جریان آب به قدری بود كه عملا شخصی كه فرود میرفت هیچ نقشی نداشت و شما خواه و ناخواه به پایین رانده می شوید. فرود بعدی هم دست كمی از قبلی ها نداشت.از سنگی كه بین سنگهای دیگر پینچ شده بود كارگاه آماده شد.به زیر كلاهكی میرفتیم و بعد از آن حوضچه ای كه برای عبور از آن باید قوی شنا میكردیم. هوا رو به خنكی میرفت.ساعت از ٦ بعد از ظهر گذشته بود.هنوز اثری از جاده و پایان دره وجود نداشت.تا بود صدای آب بود و سرما و .....

دره پیچ و خمی داشت كه با عبور از هر كدام از این پیچ ها مرحله ای جدید را پیش روی ما میگذاشت.این دره هر كدام از افراد را به یاد منطقه ای می انداخت.بعضی ها میگفتند اندرسم،بعضی ها هم تنگ زندان یا چاكرود در فصل پر آبی.اما موردی كه همه اتفاق نظر داشتند این بود كه دره عجیبی است و هر قسمتش منحصر به فرد است. با پرشی ١.٥ متری به فرودی میرسیدیم كه به ناچار به رول كوبی پرداختیم.

سمت راست دره یك رول بولت ٨ كوبیده شد.جریان آب تمام بدنمان را ماساژ میداد.از حوضچه ئ این فرود كه بیرون آمدیم سمت راستمان پاكوبی دیده شد.متوجه شدیم كه راه خروج از دره است.جریان آب كف دره همچنان ادامه داشت و دست بردار نبود.ما پاكوب را انتخاب كردیم و با ٥ دقیقه پیاده روی ،جاده جلوی چشمانمان ظاهر شد.لحظه ای كه مطمئنا هیچ كدام از بچه ها فراموش نخواهند كرد.بعد از ٣ روز جدال بی امان با آب،حسی فراموش نشدنی را برایمان رقم زد........ شب را در همان محل خودروها بسر بردیم و صبح غرق در شادی بی وصفی به گشت در منطقه مشغول شدیم و صبحانه را به طرز با ورنکردی با اشتها میل کردیم و به سمت اصفهان حرکت کردیم در نزدیکی میمه دره دیگری بدون فرود را بررسی کردیم و ساعت 23:30 جمعه برنامه بینظیر و بیاد ماندنی را پایان بخشیدیم. حالا دیدار ما به نمی دانم آن کجای فراموشی ! دیدار ما اصلن به همان حوالی هر چه بادا باد ! دیدار ما و دیدار دیگرانی که ما را ندیده اند ! پس با هر کسی از کسان من از این ترانه ی محرمانه سخن مگوی ! نمی خواهم آزردگان ساده ی بی شام و بی چراغ از اندوه اوقات ما با خبر شوند ! قرار ما از همان ابتدای علاقه پیدا بود ! قرار ما به سینه سپردن دریا و ترانه ی تشنگی نبود ! پس بی جهت بهانه میاور که راه دور و خانه ی ما یکی مانده به آخر دنیاست ! نه ! دیگر فراغی نیست ! حالا بگذار باد بیاید .... بگذار از قرائت محرمانه ی نامه ها و رویاهامان شاعر شویم ! دیدار ما و دیدار دیگرانی که ما را ندیده اند ! دیدار ما به همان ساعت معلوم دلنشین ! تا دیگر آدمی از یک وداع ساده نگرید ! تا چراغ و شب و اشاره بدانند که دیگر ملالی نیست ... حالا می دانم سلام مرا به اهل هوای همیشه ی عصمت خواهی رساند ! یادت نرود گـــلم ! به جای من از صمیم همین زندگی ، سرا روی چشم به راه مانده گان مرا ببوس ! دیگر ، سفارشی نیست ! تنها جان تو و جان پرنده گان پر بسته ای که دی ماه به ایوان خانه می آیند ! خداحافظ ...

تعیین موقعیت اطراق ،امكانات و ظرفیت آنها : N 36 46 37 E 50 18 06 پائین آبشار اصلی که انتهای دره فرعی است وضعیت راه پاکوب یا مالرو : خروجی دره 10 دقیقه پاکوپ مناسب تا جاده آسفالت دارد

 آب و هوای زمان اجرا : روز اول باران ریزه و مه غلیظی بود که در ابتدای دره موردی نداشت و روز دوم و سوم آفتابی بود

محل های مناسب شب مانی و کمپ و بیتوته ها : دو محل مناسب وجود دارد که برای روز اول بعد از فرود 14 متری که در گزارش ذکر شد و دومی محل انتهای دره فرعی

منابع دسترسی به آب ( چشمه ها ، رودخانه ها ،دریاچه ،برکه و ... ) : آب رودخانه سرتاسر مسیر در دسترس است و چشمه در ابتدای دره فرعی و ابتدای محل حرکت روزدوم وجود دارد

شرایط جوی در فصول مختلف : در فصل پر آبی پیمایش دره بسیار خطرناک است و فصل بهار برای پیمایش توصیه نمیشود

آموزشهای انجام شده در طول برنامه توسط سرپرست یا مسئول فنی : آموزش عبور از رودخانه , کارگاههای انسانی , فرود زیر آب پر فشار و حرکت در جریانهای آبی ز – كروكی مسیر و وضعیت منطقه : نام نقشه های مرجع و مقیاس مناسب برای منطقه ( در صورت نیاز): نقشه راههای ایران

فایلGPS و منبع دانلود آن ( درصورت وجود) : وجود دارد روابط عمومی گروه آراد

بررسی میزان کاهش ارتفاع نسبت به طول هوایی دره: حدودا در 2کیلومتر 400 متر کاهش ارتفاع

بررسی توپوگرافیک منطقه:

 

 شناسایی عوارض و علایم خاص مانند شکافها ، غار ،برجستگی،کلاهک و ... : دو دهانه غار شناسائی شد یکی در نزدیکی کمپ یک و دیگری در حین بالا رفتن به سمت دره فرعی


6 – مشخصات فنی دره (دره آسمان رود)

درجه سختی دره: 3c3vدر فصل بهار

تعداد فرود ها: 14

نوع پوشش مورد نیاز: وت سوت كامل

تعداد پرش ها: 3

وضعیت تغذیه : خوب بود ولی بهتر بود ریزه خواری هم در برنامه بیشتر گنجانده شود باتوجه به سرمای آب و نبودن زمان برای نهار به دلیل سرعت پیمایش غذای مناسب و امکانات لازم برای تهیه آن : مرغ هیروئیکا , ماکارانی , حلیم , و غذاهای پر پروتئین

امکان تهیه غذا از محل : ابتدای دره فرعی و روستای یاسور خانه روستائی وجود دارد ولی مغازه ای موجود نیست


7 – وضعیت گروه (دره آسمان رود)

وضعیت گروه بسیار خوب است بخصوص از لحاظ قدرت بدنی و مقاوم بودن در برابر سرما و همکاری تیمی و دقت در کار شناخت

نقاط ضعف یا قوت برنامه : نفر اول آقای جلوانی آبشارها را برای اولین بار بسیار خوب تست میکرد و بقیه را برای فرود راهنمائی میکرد. در یکی از تراورسها در لبه نیاز به یک طناب لایف لاین دیده میشد.

شناخت نقاط ضعف یا قوت گروه : همکاری بیشتر با طناب جمع کن آخر تیم نیاز بود

کمبود وسایل و تجهیزات فردی یا گروهی : در این برنامه تسمه زیادی مصرف شد ولی کمبودی نداشت

وضعیت روانی و روحیه افراد گروه در طول برنامه : عالی

پیشنهادات و انتقادات برنامه : بهتر بود شب مانی اول در روستا انجام میگرفت و باتوجه به اینکه ما نمیدانستیم با چه چیزی مواجه میشویم باید ساعت حرکتمان در ساعات اولیه صبح باشد

تعداد نفرات شرکت کننده : ٨ نفر

اسامی نفرات شرکت کننده :

خانم ها : فوژان صادقی ، پگاه فرجیان

آقایان : امیر جلوانی،احمد ریاحی،احسان ناجی،مهدی پناهی،حسین الوندی،علی خوانساری

وسایل شخصی مورد نیاز مهم : تجهیزات كامل دره نوردی ،هارنس دره نوردی ،ابزار فرود دره نوردی ،كلاه كاسك ،وت سوت ، درای بگ وسایل گروهی مورد نیاز : طناب استاتیك دره نوردی یک حلقه 50 متری و یک حلقه20 متری و یک حلقه30 متری،ابزار رول كوبی , تسمه و حلقه و شگل

معرفی راهنمای محلی ( تلفن _ آدرس ) : ندارد

امکان استفاده از باربران محلی (نحوه هماهنگی و هزینه) :در روستای یاسور میتوان هماهنگ کرد ولی نیازی دیده نشد

شماره تماسهای لازم و مهم: هزینه های تقریبی اجرای برنامه : 100 هزار تومان مجوزهای ضروری برای برنامه و نحوه دریافت آنها : مجوز نیاز ندارد

تمامی محصولات و خدمات این وبسایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می‌باشند و فعالیت‌های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.
logo-samandehi مجوز نشر دیجیتال از وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی پرداخت آنلاین -  بانک ملت معرفی بیاموز در شبکه سه