فریاد سکوت در تاریکی.............
مرا باخود ببر
به مرز تاریکیهای غمناکت
مرا درگیر تب تند شبهایت کن
و صدای پرش تنهائی یک قطره , در آب
و حضور نازک یک نور
در ژرف ترین نقطه این تاریکی
تا صدای خواهش یک سنگ از آب
و صدای ساکت این تنهائی
سالهای درازی نیست که این غار تن خود در اختیار مسافران گزارده تا شاید به زیبائی خالق و میلیونها سال زحمت زمین پی ببرند و دقایقی را در گیر و دار راهرو های سرد و نمناکش طی کنند و کمی آرام گیرند و البته آرام غار را نگیرند.
غار نخجیر اینروزها در گیر و دار توسعه ناپایدار گردشگری مانده است . تمام غار با میله های آهنی به غل و زنجیر کشیده شده تا شاید تن زخمی اش را از دست برخی دور نگه دارند اما خود آنها بیشتر از همه آسیب زننده است و باید از چوب استفاده میشد.
نورهای رنگارنگ و بیش از حد رنگ رخساره اش را دگرگون کرده است . بر پهنه سقف و دیوارش آثاری از استگتیت و فلاوستون و غار نهشته باقیمانده است اما کف آن را خیابانی کرده اند برای عبوری بی خطر و دو طرفه از راهروهائی تنگ که یک نفر هم بعضی جاها به سختی عبور میکند..
نفسهای گرم مسافران تب غار را بالا برده است و دیگر به سختی غار نهشته ای ساخته خواهد شد.
و نمیدانم دیگر آیا خفاشی هست تا ازین هیاهو فرار کند یا نه؟
به راه خود ادامه میدهم کم کم ساعت بازدید عموم تمام میشود و با مجوز مربوطه که از استان مرکزی بعد از تلاشهای زیاد انجمن غار نوردان و غار شناسان ایرانیان بعد از مدتها اخذ شده بود وارد منطقه ای دیگر میشویم که مورد حفاظت بیشتری است .
دریاچه بلور......
حداقل مسئولین مربوطه غار اگرچه در سیاست گذاری آن نقشی نداشته اند و لی در حفظ آنچه وظیفه داشته اند نهایت تلاش خود را کرده اند که جا دارد از آنها به خصوص آقایان حسینی و حیدری تشکر کنم.
کمی به جلو میرویم و به دریاچه بلور میرسیم.
وقتی قطرات آب خود را در آغوش دریاچه رها میکنند زیباترین صدای دنیا را میشنوی ....... چلیک چلیک چلیک.......
در سکوت چشمانم را میبندم و دل به بازی قطره ها میسپارم و فکر میکنم آیا میتوان این همه زیبائی را برای فرزندانمان نگاه داریم؟
سالهاست که انجمن بعنوان یک سازمان مردم نهاد تمام تلاش خود را برای نقشه برداری و حفاظت و نظافت و فرهنگ سازی کرده است اما سهم دیگران چیست؟
چشمهایم را باز میکنم عکاسی را شروع میکنیم و بعد ادامه مسیر میدهیم تا تالار برزخ و کدامین بهشت بعد از آن در انتظارمان است؟
به راستی صبر را میتوان در نگاه به یک استلاگتیت نظاره کرد.... میلیونها سال .....
و انسان تنها کسی است که به طبیعتی که محیط زندگی را به او داده است خیانت میکند و آن را نابود میکند
بهتر است به اینها فکر نکنم وقت برگشتن است و غار نیز از حضور ما دیگر خسته شده است کوله بار را میبندیم و در راه زباله ها را هرچند کوچک جمع آوری میکنیم اما با نوشته های اسپری رنگ روی دیوارها چه میشود کرد ؟
باز هم ذهنم چون قطاری در سراشیبی به فقر فرهنگی می اندیشد ....
بهتر است فقط برگردم .....
به درب ورودی میرسیم دربی برقی و کشوئی وجود دارد که جلو جریان هوا را گرفته است نمیدانم شاید طراحی جدیدی است برای تغییر اکوسیستم غار....
از همه دوستان که با ما همکاری داشته اند تشکر میکنیم و و با قلبی اندوهگین ولی به امید اینکه روزی این غار به سرنوشت دریاچه ارومیه و تالاب گاوخونی ها..... دچار نشود به برنامه پایان میدهیم.
گزارش و عکس : احسان ناجی
با تشکر از آقایان : جواد نظام دوست , مجید زراوندی , بهروز محمدی و خانم آرزو جوانی
از عکس هایی که بالا گذاشتید لذت بردم
میخاستم بدونم عکس های جامع تر دارید برای اشتراک گذاری به گردشگران؟
۰۹۳۶۶۹۴۵۶۰۷
این خط تلگرام بندس....ممنون میشم