مجموعه‌ای که در اختیار دارید عکسهایی است که در برنامه‌های طبیعت‌گردی، دره‌نوردی، غارنوردی، اسکی، غواصی، کوهنوردی و دوچرخه کوهستان گرفته شده است و با متنی که احساس عکاس را بیان داشته است سعی دارد تا نگاه شما خواننده عزیز را به سمت و سویی ببرد که از حقیقت و آینده تلخی که زندگی‌های مدرن امروزی در پی دارد آگاه شوید و با حفظ طبیعت زیبای این سرزمین از زندگی ماشینی و روزمرگی  خود رها شوید و شیوه زندگی نو را برنامه‌ریزی نمایید. به امید روزی که انسان مدرن امروز، زندگی را از دریچه صفر و یک‌های پشت تبلت و گوشی‌های خود نبیند و زمانی را برای تفکر و تعمق به دامان طبیعت پناه ببرد.

کتابی که پیش رو دارید دومین کتاب از این دست است که آثار اینجانب را در خود جای داده است. در کتاب اول (رویای سپید) نگاه عکسها بیشتر سمت سوژه ها بود و بیشتر جنبه معرفی مکانهای زیبای سرزمین عزیزمان را به همراه داشت، ولی در مجموعه حاضر بیشتر از مکان های نشان داده شده، جنبه احساس پشت عکس برایم حائز اهمیت بوده است.

راه را از بیراه میشناسم

اما همیشه دنبال بیراهه میگردم

هنوز هم نمیدانم گمشده ای دارم یا گمشده ای هستم

اما همیشه دنبال چیزی میگردم

شاید هم در وجود خودم باشد

شب  و مهتاب

 دریا هم غرق رویا

و من  پابرهنه در ساحل

موجی بازیگوش هر از گاهی پاهایم را نوازش میدهد

و صدفهای کوچکی که خود را زیر پاهای من می اندازند

پرشی بلند میخواهم

تا آنسوی نرسیدن هایم به تو

و هر آنچه مرا از تو دور میکند

من از بودن هم جدا شدم

و تو در نبودن مانده ای

آیا مردم میدانند که چرا برف زیباست

و چرا سییدی در چهره اش گل انداخته

و یکرنگی در کجای باورماست

وقتی در هجوم بادهای زندگی گمشده ایم

چرا نمی شود سادگی را نوشت

خسته نباش مسافر تنهای دشت بی احساس

کسی به فکر تو نیست

فال تورا خوب میدانم در ته افق بی رنگی

کنار چشمه بی تاب زندگی

به انتظار نشسته ای

اسب از درخت رو گردان شده بود

هوا ابریست و سایه سار نمیخواهد

درخت صدایش کرد

اما افسوس از جواب

نمیدانم چه کسی گفت که اسب