پرشی بلند میخواهم

تا آنسوی نرسیدن هایم به تو

و هر آنچه مرا از تو دور میکند

من از بودن هم جدا شدم

و تو در نبودن مانده ای

هنوز هم فکر میکنم که رسیدنی هست

آب و دوستی هم هست

و باز هم خواهم پرید تا پا به سرزمینی بگذارم

که مهربانی را دوست دارند

و خوبی  ، در گذر سایه ها جا نمانده است

دره رغز (داراب)