راه را از بیراه میشناسم
اما همیشه دنبال بیراهه میگردم
هنوز هم نمیدانم گمشده ای دارم یا گمشده ای هستم
اما همیشه دنبال چیزی میگردم
شاید هم در وجود خودم باشد
اما من همچنان می گردم
راههای زیادی را پیموده ام
در برف و در شادی
ناگزیر از بودن با شب و تهدید
در دایره بودن با صبح
شاید اگر عمری بود یا باشد
باز هم خواهم گشت
و خواهم رفت
سوی همه بیراهه هایی که خواهم شناخت

 



