غار شاه قنداب را به مکانی مقدس می شناسند و محلی برای گرفتن حاجات و رسیدن به مراد دل می دانند. داستانهای زیادی هم در این مورد نقل کرده اند، روایاتی که اگر چه سند محکمی مبنی بر آن وجود ندارد ولی در باور مردم محلی اعتقادی راسخ ایجاد کرده است.
گزارش غارنوردی
غار یخ مراد در حوالی روستای آزادبر و روستای کهنه ده در منطقه گچسر و جاده چالوس میباشد.این غار در محدوده استان البرز و از جاذبه های طبیعی استان البرز می باشد . دریچهٔ ورودی این غار در ارتفاعات کوههای منطقه واقع شدهاست و مسیر غار عموماً شیب دار و رو به پایین میباشد که نهایتاً با رسیدن به اعماق کوه، با چشمههای یخ زده در کف زمین و استالاکتیتهای اسفنجی غار مواجه میشوید. البته برای شما خواننده عزیز شاید بهتر باشد بگویم مواجه می شدید دلیل آن را هم خواهم گفت .
دوست داشتن کلمه است و کلمه سمی است که شیطان بر انگورهای
باغ حیات پاشانده است تا مسموممان کند ؛ تا آلوده مان کند .
اینقدر آلوده که مستوجب عقوبت تکرار تجربه ها شویم و شده ایم .
موقعیت :
استان مرکزی، تفرش، روستای احمدآباد (63 کیلومتری شمال غرب تفرش)، کوه امجک
نوع غار : عمودی
نام (های) غار : بالامبو، امجک
معنی نام (وجه تسمیه) : نام گیاه منحصر به فردی که در منطقه غار وجود دارد
در جستجوی غار کالسیاه
نوع غار : افقی
نام (های) غار : کالسیاه یک
نام فارسی غار بصورت لاتین: kalsiah
ارتفاع دهانه اصلی از سطح دریا : 2370
نوع غار : عمودی
نام غار : قلعه کرد
Qaleh Kord : نام فارسی غار بصورت لاتین
35˚ 47' : (N) عرض جغرافیایی دهانه غار
48˚ 51' : (E) طول جغرافیایی دهانه غار
غار علیصدر یک از غارتهای آبی ایران است . این غار در ارتفاعات ساری قیه نزدیک روستای علیصدر شهرستان کبودراهنگ در استان همدان واقع شدهاست. ارتفاع غار از سطح دریا ۲۱۰۰ متر است. محوطه غار دالانهای پیچ در پیچ و دهلیزهای متعددی دارد. از مجموعه رشته آبها، دریاچه بزرگی در درون غار بوجود آمده و از این رو نفوذ به ژرفای غار تنها با قایق میسر است. غار علیصدر یکی از دیدنیهای جهانگردی استان همدان است.
سالهای درازی نیست که این غار تن خود در اختیار مسافران گزارده تا شاید به زیبائی خالق و میلیونها سال زحمت زمین پی ببرند و دقایقی را در گیر و دار راهرو های سرد و نمناکش طی کنند و کمی آرام گیرند و البته آرام غار را نگیرند.
گزارش برنامه پیمایش غار قلایچی و دوکچی
تاریخ برگزاری : 21/6/ 91 الی 25 /06/ 91
تعداد شرکت کنند گان : 11 نفر اصفهان 1 نفر تهران
منطقه : آذربایجان غربی بوکان روستای قلایچی
به آرامی چشمهایم را باز میکنم صدای گنگ و نامفهوم مجید را میشنوم ظاهراً دارد مرا دلداری میدهد و همزمان زخم پیشانی ام را پانسمان می کند. کوله پشتیها را خالی میکنند و مرا روی آنها میخوابانند . مجید از من میخواهد انگشتهای پایم را تکان بدهم حالا هوشیاریم بهتر شده است. و ظاهرا قوزک پای راستم نیز خرد شده است با اینکه انگشتهایم تکان میخورد اما مچ پایم به راحتی به چپ و راست میرود و علاوه بر این استخوان درشت نی , پوست را پاره کرده و شریان اصلی را هم همچنین ... مجید سعی میکند خونریزی پایم را هم بند بیاورد. اما درد دست راستم که خونریزی ندارد بیشتر از همه اذیتم میکند. پتو نجاتی را باز میکنند و روی من می اندازند و گاز کوچکی را روشن کرده و زیر پتو میگذارند . مجید مرا به خانم مقدس و علی خوانساری میسپارد و راهی دهانه غار میشود تا به نیروهای امدادی خبر دهد ....