سنگده
تاريخچه و پيشينه سنگده
مردم سنگده از نسل امام جعفر صادق هستند مبلغان دین اسلام از طرف امام جعفر صادق توانستند با ایجاد گرمی و محبت در بین مردم آنان را به اسلام و مذهب شیعه بگروایند و بدین دلیل مذهب مردم مسلمان ساری از همان ابتدا شیعه بوده و است؛ در سال ۱۳۶ ه.ق. ملامجدالدین از طرف امام جعفرصادق را در دودانگه روستاي فريم به شهادت رساندند و پس از آن حضرت یحیی بن یحیی و حضرت سجاد و حضرت عباس از فرزندان امام موسی کاظم به ساری ودودانگه رفتند و در بین مردمان زندگی کردند و در این دیار درگذشتند.
موقعيت طبيعي سنگده
سنگده زيبايي بكر آن در هر فصلي ديدنيست و روح هر بيننده اي را شاد مي كند.
دودانگه با همه زیبایی وصف ناپذیرش در منتهی الیه جنوب شرق استان مازندران در دامنه رشته کوه های البرز و جنگل های هیرکانی قرار دارد.
به لحاظ طبيعت زيبا و بكر، جنگل ذخيره و زيستگاه انواع حيوانات و پرندگان وحوش بوده كه از لحاظ ارزش ملي و جهاني بسيار با اهميت مي باشد.
طبيعت زيبا و جذاب ، مناظر طبيعي و چشم اندازهاي دلپسند و چشمه سازان پر آب و زلال و درختان صنعتي با آرايش سحر آميز ديواره سنگي سر به فلك كشيده سلسله جبال البرز در حاشيه جنوبي طرحها و تنديس زيبايي و كمال آفرينش را به منصه ظهور گذارده است.
جنگل های سنگده که در پایین دست قله نرو و زرجو واقع شده مکانی است آرام، دنج و دیدنی برای آنها که در جست وجوی جایی هستند تا چند روزی را دور از زندگی رخوت بار شهری در دل طبیعت زیبای بگذرانند. تنوع رنگ درختان جنگلی در فصل خزان، زیبایی این منطقه را صد چندان مي كند.
و می توان از اين روستا و از ميان ارتفاعات آن خود را به سمنان رساند. چهره زمستانی جنگلی ارتفاعات اين روستا فوق العاده است. خط الراس مشرف به روستا در بيشتر جاها ديواره ای می باشد.
ارتفاعات سنگده جنگلی و مشرف به خطيرکوه و گونه جنگلی آن شامل درختان توس و راش می باشد. و اين منطقه مردمان بسيار دوست داشتني و زحمت كش در دل خود پرورش داده كه براي كشور خود افتخار آورده اند و شرکت چوب فريم در اين روستاست كه پدرانمان در اين شركت مشغول به كار بودند و در حال حاضر هم جوانان اين منطقه مشغول به فعاليت هستند و شاكريم از خداوند منان اين طبيعت را در اختيار ما قرار داده است."
شرح گزارش :
هوا یک طوری است
مثل طعم انار نوبهارانه
مثل بوی باران پائیز
چرا کلمات را معذب کنم؟
هوا امروز طعم تو را دارد
فصل پائیز که به نیمه می رسد درختان هم برگهای خود را رنگ آمیزی می کنند و اگر در میان استیصال شهر نشینی گریزی به پیرامون این جنگلهای دل انگیز نزیم و با احساس شیرین چشمه ساران هم نوا نباشیم در هزار توی روز مرگی گم خواهیم شد.
برای من اما فصل پائیز معنای خاصی دارد و وقتی پا به میان جنگل پائیز می گذارم احساسی فرا انسانی وجودم را فرا می گیرد.
این بار قرارم با جنگلهای روستای سنگده است روستائی با مردمی مهربان که نزدیک به شصت سال درآمد اصلی و شغل روستا از کارخانه کوچک کاغذ و چوب فریم تامین می شده است که امروزه رو به افول نهاده و گردشگری سهم بیشتری را به خود اختصاص داده است.
از اصفهان ساعت 9 شب حرکت کرده بودیم و ساعت هفت صبح بعد از تهران و جاده فیروز کوه به پل سفید رسیدیم جائی که جاده سنگده از مسیر اصلی در سمت راست جدا شده و به سمت شرق کشیده می شود.
جاده از ابتدا با گردنه هائی پر شیب شروع می شود و در ادامه مسیر با گذر از مراتع زیبا و سرسبز در حالی که خط الراس زیبای کوهای نرو و زرجو قد علم کرده و برف روی آن هاله از شوق را پیرامونمان به وجود می آورد.
جاده طولانی است ولی تنوع مسیر و لذت نگاه به آن اجازه خستگی به ما نمیدهد و بالاخره به سنگده می رسیم و جاده جنگلی که خاکی و ماشین رو است جلو رویمان قرار دارد.
منطقه به دلیل امنیت و مهمان دوست بودن اهالی منطقه تعداد گرشگر بسیار زیادی را در طول سال پذیرا است و هوای خوب اواخر آبان هم مزید بر علت است تا دوچرخه سوار و خانواده و انواع گردشگر را در منطقه شاهد باشیم .
دوساعتی که با پای پیاده بالا برویم به آلاچیق بزرگی کنار چشمه آب روان می رسیم . که البته متاسفانه اطراف آن از زباله انباشته است و هیچ محلی برای جمع آوری زباله طراحی نشده است .
کمی استراحت می کنیم ساعت از دوازده گذشته است و تصمیم می گیریم از جاده تا پای کوه را پیاده طی کنیم و از هوای فرح بخش آن روز حداکثر بهره را برده و برای خواب کنار چشمه باز گردیم.
بالاخره گشت و گذار تب آلودمان در برگ ریز جنگل در کنار کوه برای صرف نهار در ساعت 3 بعد الظهر پایان می یابد .
ناهاری که در کنار کوه و میان جنگل باشد اکسیر جوانی است و دوست داریم زمان از حرکت باز بماند اما حیف که زمان در گذر است و خاطرات ماندگار . ما نیز خاطره ای در کوله بارمان گذاشته و سرخوش به محل چشمه بر می گردیم.
هوا در گرگ و میش غروب خلائی دلپذیر ایجاد کرده است و بعد از برپائی چادر آتشی کوچک ساختیم و تا اواخر شب کنار آتش و قوری های چای با شعر و آواز سر می کنیم.
صبح زود با صدای پرندگان از خواب بیدار می شویم و هیاهوی صبحگاه پرندگان که خاموش می شود بعد از خوردن صبحانه ای مفصل به روستا بر می گردیم و از آنجا با خودرو به کنار اتوبوس بر می گردیم .حالا وقت برگشتن به اصفهان و تکرار مکررات و روزمرگی هایمان است.
چاپ این مطلب در روزنامه اصفهان زیبا مورخ سه شنبه 10 آذر 94
با تشکر از آقای نادر قاسمی و همسر گرامی ایشان جهت همراهی
نویسنده :احسان ناجی
همراهان : حسین آریامنش،محمد رضا اسدی،حمید رضا احسنی،رضا اکبری،علیرضا بهرادپور،حمیدرضا دهقان ،محمد رضا نصر ،مهدی کارگر،عباسعلی نصر
- نوشته شده توسط احسان ناجی
- بازدید: 8060