اصفهان گردی
اصفهان گردی از روی پشت بام
زمستان که به روی شهر می نشیند، مردم به دنبال راه انداختن بخاری و شومینه می روند و یا اگر زندگی کمی مدرن تر داشته باشند شوفاژ و سیستم گرمایش از کف را برقرار می سازند.
اما شاید این روزها کمتر خانواده باشد که کرسی های قدیمی را با همان پتوهای مخمل بافت وسط اتاق بگذارد و از همه مهتر شاید کمتر خانواده ای مادر بزرگ و پدر بزرگ را در کنار خود داشته باشد.
شاید ظهور مدرنیته در معماری شهر هم در فقر گرمای خانواده بی تاثیر نباشد و این غربت که گاهی وجودمان را فرا می گیرد در کوچه های قدیمی شهر کمتر گم شده است.همان کوچه هائی که پدربزرگ ها همیشه در جیب خود آب نبات دارند و بچه ها برای دیدارشان اشتیاق.
من هم به واسطه اغتشاش هضم نشده ذهنی در تقلای فرار از پوچی زندگی مدرن امروزی گاهی در کوچه پس کوچه های قدیمی این شهر دوست داشتنی قدم به راه می گذارم. محله هائی که در کمال خود بسندگی در لا به لای شلوغی بازار در انزوای خود بسر می برند.
از حیاط های نقلی مساجد کوچک بازار گرفته تا پشت بام های کاه گلی که از ایزو گام های امروزی کمی دور مانده اند .
روی پشت بام های قدیمی تیمچه ها و سراهای قدیم که پا بگذاری برگی تازه از گذشته ورق می خورد.سقفهائی که گوئی تجدد خواهی را درک نکرده اند و هنوز کوله باری از خاطرات را در درون خود نهفته اند و دنبال چشمانی می گردند تا بار گذشته را به تنهائی به دوش نکشند.
چشمانی که با کوچکترین بهانه ای پر از اشک می شود و تکه های انزوا را در لای این خشت ها درک می کند.
روی این خرابه ها حیاط های خالی هنوز پیداست و درخت های پر سن و سالی که گاهی به سختی نفس می کشند به خاموشی نشسته اند.
خانه های امروزی نه حیاط دارد و نه درخت و نه حتی سنگ پیر نشین در جلوی در خانه و شاید حتی پیری در خانه .
باز هم دلم برای پشت بام و مناره و گنبدهای فیروزه تنگ می شود و خوب می دانم که آپارتمان های سر به فلک کشیده جلوی آفتاب را هم می گیرند. ولی چاره چیست باید به خانه برگشت.
چاپ در روزنامه اصفهان زیبا مورخ 14/11/94
- نوشته شده توسط احسان ناجی
- بازدید: 6394